۱۳۸۹ مهر ۲۲, پنجشنبه

گزیده ای از مطالب گاهنامه فجر ثامن نشریه داخلی هیئت ابولفضلی وصندوق قرض الحسنه فجر ثامن

اخبارشهرستان ماو تحليل وقايع :

مقدمه : صرف نظر از اخبار روزمره وحوادث خوشايند وناخوشايند، در طي اين مدت كه از انتشار شماره قبلي اين گاهنامه مي گذرد ، ما شاهد تغييرات سياسي زيادي در منطقه گناباد بوديم واميدواريم كه اين تغييرات سياسي موجبات گسترش وتوسعه هرچه بيشتر منطقه ما رافراهم كند. آنچه در اين تغييرات بايد مهم به نظر برسد خود تغييرات نيست ،بلكه پيامدهاي آن است.يكي از مهمترين تغييراتي كه ميتواند موجبات توسعه بيشتر منطقه ما بشود و ياخداي ناخواسته موجبات درجازدن بيش از پيش منطقه ما بشود موضوع انتخاب نماينده شهرستان در مجلس مي باشد.

1) انتخابات مجلس هشتم :دراوايل بهارسال87 انتخابات مجلس هشتم برگزار وجناب آقاي دكتر مهدي مهدي زاده به عنوان نماينده مردم شهرستانهاي گناباد وبجستان انتخاب شدند و جناب حجت الاسلام دكتر سيد محمود مدني بجستاني نماينده قبلي گناباد وبجستان با اختلاف آراي كمي نفر دوم و از راه يابي به مجلس محروم شد. دراين انتخابات آنچه قابل توجه بود و برخلاف پيشبيني ها اتفاق افتاد راي بالاي مردم بخش كاخك وروستاهاي اين بخش به آقاي دكتر مهدي زاده بود وهمين راي مردم بخش كاخك بود كه سرنوشت انتخابات را تعيين كرد وچنانچه فقط 50درصد مردم بخش كاخك به آقاي مدني راي مي دادند آقاي مهدي زاده نمي توانستند به مجلس راه يابند

2 ) سرکشي نماينده محترم مردم گناباد از مرغش:

سرکشي نماينده محترم مردم گناباداز روستاهاي حوزه انتخابيه گناباد و ازجمله، مرغش ما وهمچنين سخنراني درمسجد و گفتگو باتعدادي از اهالي وپاسخ به سوالات مردم يکي از برنامه هاي ايام عيد نوروز ايشان بود. اين جلسه عصر روز 3/1/1389 وباحضور اهالي مرغش و تعدادي از مرغشيهاي مقيم ،مشهد وتهران وهمچنين تعدادي از مردم روستاهاي مجاور، درمحل مسجد مرغش برگزار گرديد. ابتدا مسئول هيئت امناي مسجد مرغش به نمايندگي ازاهالي ضمن عرض خير مقدم به ايشان ، مشکلات ونابساماني هاي مرغش در زمينه خشکسالي وبيکاري ومهاجرت جوانان و. . . را بيان نمودوچندين درخواست براي حل مشکلات وهمچنين تقاضاي کمک وارائه راه حل براي اين مشکلات کردند. سپس آقاي دکتر مهدي زاده به بيان ديدگاههاي خود پيرامون علت اين مشکلات وراه حل اين مشکلات پرداختند، که ذيلاً به چند مورد آن اشاره مي کنيم.

بحث خشک سالي: ايشان خشک سالي را يک واقعيت پذيرفته شده مردم منطقه دانست و براي مقابله با اين معضل به راههاي جديد استفاده از آب وافزايش بهره وري آب اشاره نمودند و اعلام نمودند دولت براي مقابله با اين مشکل از طرح هاي نوين آبياري حمايت مي کند و هيچ راه ديگري براي افزايش بهره وري آب ومقرون به صرفه شدن کارهاي کشاورزي دراين منطقه وجود ندارد وتنها راه مقابله بااين وضع اسفبار خشکسالي را؛ يکپارچه سازي اراضي و استفاده از طرح هاي نوين آبياري تحت فشاردانستند.

بيکاري ومهاحرت مردم وخصوصاً جوانان: ايشان لازمه کار دربازار کار شهرستان راداشتن تخصص وتحصيلات بالا دانستند ، ايشان سپس براي اشتغال جوانان به امر آموزشهاي فني وحرفه اي اشاره نمودند ولازمه اشتغال پايدارجوانان را داشتن تخصص وفراگيري فنون مورد نياز بازار کار دانستند.ضمن اينکه درشهرستان با کمبود نيروي کار مواجه هستيم ولي بسياري از جوانان آمادگي کارهاي کنوني را ندارند ، به عبارتي ديگر يا فاقد مهارت هاي لازم هستند ويا تمايلي به برخي کارهاي موجود ندارند واشتغال به کار درکارهايي مانند نانوائي وساير کارهاي خدماتي درشهرهاي بزرگ را برکارهاي موجود درشهرستان ترجيح ميدهندو اين را يک مشکل فرهنگي دانستند که بايد نگرش افراد نسبت به کار اصلاح شود.

تحليل مطالب: آنچه قابل تامل است چندين سوال است، اگر انشا ا... اين پديده خشکسالي برطرف شود آيا بازهم بايد مثل اجدادمان با همان روشهاي توليد که از عصر حجر برايمان به ارث باقي مانده است به توليد ادامه دهيم؟ مسلماً درعصر حاضر اگر بخواهيم باهمان روشها به توليد محصولات کشاورزي بپردازيم و از تکنولوژي روز؛ازجمله، آبياري تحت فشار ويکپارچه سازي زمينهاي کشاورزي، استفاده نکنيم و درنتيجه به دليل پائين بودن راندمان توليد درواحد سطح در روشهاي کشاورزي ودامداري سنتي ، يقيناً کالاهاي توليدي ما بسيار گرانتر وپرهزينه تر از ديگران که از روشهاي نوين کشاورزي وتوليد بهره مي برند ،بدست خواهد آمد ودرنتيجه کالايي که گران توليد شده است قادر به رقابت با کالاي ارزان توليد شده نيست ودرهرصورت توليد سنتي ومبتني برروشهاي قديمي وغيرعلمي محکوم به نابودي وفناخواهد بود ، پس بهتر است هرچه زودتر به خود آييم وبا استفاده از روشهاي جديد به توليد بپردازيم . شاهد عرايضمان وضع کنوني بازار کالاهاي مختلف درشهرها مي باشد .چرا امروزه صنعت توليد کفش ،پارچه ودهها شغل ديگر درکشور به رکود وبيکاري عوامل توليد آن منتهي شده است. عده اي واردات کالاهاي مشابه خارجي راعامل اين نابساماني مي دانند . اين درست است، ولي همه ماجرا، اين نيست .ديگران وخصوصاً رقباي خارجي توليدات ما،در توليد محصولات خود علاوه بر هزاران نکته ظريف به اين نکته مهم توجه کافي نموده اند .آن نکته مهم اين است که آنها توليدات خود را برپايه ماشين توليد گذاشته اند ونه برپايه انسان. آنها خيلي پايبند به عادات خرافي گذشتگان خود نيستند وبه تحقيق وعلم روز بهاء ميدهند. يکي از نواقص فکري وبرنامه ريزي وتوليدي ما اين است که انسان وپديده هاي محيط زندگي او را ساکن وايستا فرض مي کنيم وبه عبارتي ديگر خيال مي کنيم مردم دنيادر خواب هستند وچون چنين فرض غلطي بر افکار ما حاکم مي شود ،هيچگاه به فکر نوآوري وپيداکردن روشهاي توليدي جديد نيستيم وحال آنکه دنياي امروز،دنياي رقابت وحذف رقيب است و برپايه پويائي وتحرک،تحقيق ونوآوري پايه گذاري شده است. و هر ملتي که با زمان پيش نرود عقب مي ماند واز قافله پيشرفت باز ميماند.بهتر است براي اينکه موضوع به ذهن شما نزديکتر وقابل تصورشود به محيط پيرامون خود نگاه کنيم وببينيم ، آيا نسبت به 50سال و صد سال وحتي هزارسال گذشته چه تغييراتي درامر آبياري مزارع ما صورت گرفته است؟ .واضح است ، براحتي درمي يابيم که تغييرات چنداني رخ نداده است.وفقط درموضوع ، هدايت آب به مزارع يک اتفاق کوچکي رخ داده است وآنهم آوردن آب از مظهر قنات به محل زمينها کشاورزي باجويهاي سيماني است. ولي در مهمترين بخش آبياري که همان آبياري غرقابي بوده است به همان شيوه هاي هزاران سال قبل عمل مي کنيم.وميليونها متر مکعب آب رادرسال به زمن تزريق مي کنيم وهيچ بهره اي از آن نمي بريم. علاوه براين خسارتهاي ديگري هم بوجود مي آوريم، که از ناحيه آبياري غرقابي به زمين وارد مي شود،ازجمله سفت شدن زمين ياهمان سفله بسته زمين وچندين عيب ونقص ديگر از جمله ضرروزيان آبياريهاي سنتي است.حال اين سوال پيش مي آيد که چه کنيم تا ازاين دورباطل خارج شويم؟. پاسخ اين است که بايد فکري اساسي وريشه اي بکنيم ، تا به اين سؤال وسؤالهاي فروان ديگري در اين ارتباط پاسخ دهيم. مثلاً چند سؤال زير که بايد پاسخ داده شود را براي مثال ذکر مي کنيم.

1 ) به فرض که خشکسالي برطرف شود،کدام نيروي کارکشاورزي وجود دارد که از آب استفاده کند.؟

2 ) آياکشاورزان موجود قادر به کشاورزي هستند. و قادرند فقط سبزي مصرفي مردم راتإمين کنند .؟

3 ) اين افراد موجود چه محصولي وباچه قيمتي مي توانند توليدکنند،که دربازار،از آنها خريداري شود.؟

4 ) از کل آب يک مدار که دقيقاً3125فنجان مي شود چه مقدار توسط مالکين آن مورد استفاده قرار مي گيرد وچه مقدار دردست افراد ديگر به صورت اجاره کاري قراردارد؟

5 ) آيا براي اين آب وزمين اجاره مناسبي به مالکين پرداخت مي شود.؟

6 )آياافرادي که آب وزمين مردم دردستشان است برايشان صرفه داردکه مبلغ بيشتري به مالک بپردازند.؟

7 ) درحال حاضر که خشک سالي هست چه محصولي بايد کاشته شود واگر انشا ا. . . ترسالي شد چه .؟

8 ) تقريباً تمام درختان مفيد ومثمر روستايمان از بين رفته است. آيا بايد بنشينيم وبراي درختان مرده عزاداري کنيم ويا بايد فکري ديگر کرد.؟

9 ) براي ريشه واصل وجودي حيات مرغش يعني ((قنات )) چه فکري بايد کرد.؟

10 ) براي توزيع عادلانه آب بين مالکين شيوه وطرحي جامع ومانع وجود دارد، تااز تضييع حقوق خٌرده مالکين وکٌل مالکين جلوگيري شود و همه روزه شاهد کَل کَل کردن ودرگيري مالکين بايکديگر نباشيم.؟ وچه مقامي صلاحيت دارد به اين وضع نابسامان پايان دهد.

11 ) آيا شوراي اسلامي روستا ويا دهيار، توانائي وصلاحيت رسيدگي به اين موضوعات رادارد.ومگر شوراي اسلامي روستا منتخب مالکين قنات وزمينهاي روستا مرغش هستند ويافقط، منتخب تعدادي از افرادساکن هستند که بعضي از آنها ،حتي يک قطره آب را درروستا مالک نيستند.؟

12 ) آيا . . .

جواب برخي از اين پرسش ها روشن وبرخي مبهم است. ولي آنچه مسلم است بايد يک عده اي از افرادمجرب و دلسوز که توانائي تجزيه وتحليل مشکلات وارائه راه حل براي برون رفت ازوضع موجودرا داشته باشند کمر همت ببندندو براي بر طرف کردن مشکلات ،پادررکاب کنند.

به دليل اينکه امروز وضع کشاورزي وساير مشکلات روستا از 30سال پيش بدتر شده است ،بايد طرحي نو دراندازيم وگرنه صد سال ديگر هم وضع به همين منوال بگذرد هرروز ازروز قبل بدتر خواهد شد.

وضع نابسامان قنات مرغش

دلايل و ضرورتهاي ايجاد يک تشكلي که وضع نامناسب قنات مرغش را بسامان کند. از چند سال قبل يک مشکل ذهن تعدادي از دلسوزان وفرهيختگان ما را به خود مشغول داشته است که برخود لازم دانستيم که به آن بپردازيم. همانگونه که مستحضر هستيد، وجود ميلياردها تومان سرمايه مردم به شکل زمين هاي کشاورزي و قنات مرغش وبا توجه به نوع مناسبات حاكم برمسئله مالكيت وحفظ ونگهداري اين سرمايه عظيم و به دليل عدم حضور مستمر مالكين درمرغش متأسفانه در حال حاضر به بدترين شكل ممكن با اين مسئله برخورد مي شود. شكي نيست كه هر مكاني وهر تأسيساتي اعم از اينكه كارخانه صنعتي باشد ياچاه كشاورزي ويا خدماتي ويا مسكوني وهرچه باشد به مرور زمان فرسوده مي شود ونيازمند تعمير ونگهداري مي باشد . چنانچه مالكين اين گونه مكانها به امر تعميرات سالانه آن توجهي نكنند بايستي شاهد افزايش سرعت تخريب اينگونه اماكن باشند. همانگونه كه مي دانيم از جمله عوامل طبيعي فرسايش طبيعت مي توان به سرما وگرما وباد وآب اشاره نمود .قنوات واز جمله قنات روستاي مرغش هم از اين قاعده كلي مستثني نيست . و به مرور زمان فرسوده ونيازمند بازسازي وتعميرات مي باشد . خشكساليهاي چند سال اخير مزيد برعلت شده وبر سرعت تخريب افزوده است. بعد از انقلاب اسلامي به دليل توجه دولت به امر مناطق روستائي واهميت بخش كشاورزي درنگاه مسئولين كشور ما شاهديم كه همه ساله درقالبهاي مختلف ، مثل ستاد حوادث و خشكسالي وغيره كمك هاي از جانب دولت به قنوات صورت مي گيرد . يكي از بارزترين نمونه هاي سوء مديريت قنات خود را درشكل اين مسئله نشان مي دهد .همه ساله شاهديم كه بودجه هاي واگذار شده به امر قنات موجبات اختلاف ونارضايتي مالكين را سبب مي شود تا جائي كه در سال گذشته حتي باعث درگيري بين چند نفر گرديد كه از اشاره به نام آنها خودداري مي كنيم. سال گذشته وسالهاي قبل ازآن هرنفري نظري داشت و همه هم درست مي گفتند ولي چرا اين گونه اختلافات پيش مي آيد ؟ يكي از دلايل مهم پيدايش اين اختلافات نبود يك سيستم مشروع وقانوني براي مديريت مسئله وهزينه كردن اين اعتبارات است .واضح است كه دولت اين اعتبارات را براي قنات روستا مي دهد ونه براي آدمهاي ساكن درروستا . ممكن است كساني درروستاساكن باشند كه مالك نباشند واگر هم مالك باشند سهمشان از قنات ناچيز باشد وروشن است كه نظر آنها نمي تواند تعيين كننده باشد زيرا كه آنها در امر قنات هيچ كاره اند واگر هم بطور مثال چند فنجان آب داشته باشند ،از جانب ديگر مالكين كه وكالت يا اختياركاري ندارند و در حقيقت دخالت آنها دراين مسئله نه شرعي است ونه قانوني است ولي از آنجائيكه تاكنون كسي عليه آنان مدعي نشده است بنابراين كسي به آنها كاري نداشته است .ولي اگرروزي احدي از مالكين معترض باشد وبخواهد از طريق قانون موضوع را دنبال كند براي اينگونه افراد كه بصورت غير قانوني در موضوع دخالت مي كنند مشكلاتي به دنبال خواهد داشت . اعمال مالكيت قنات و نحوه هزينه كردن اعتبارات واگذاري دولت وپوشش انهار همه ساله بنا به سليقه وبراساس اعمال نظر افراد غير مسئول انجام مي گيرد وشاهديم كه بودجه پوشش انهار بنابر منافع شخصي برخي از افراد خاص هزينه مي شود و اصولاٌ در اين زمينه نظر مالكين پرسيده نمي شود وچند نفر که عملشان وجاهت شرعي وقانوي ندارد تصميم گيري واقدام مي کنند که همين امر زمينه درگيري وغيبت وتهمت به ديگران رافراهم مي کند و اگر يكي از مالكين هم اعتراض نمايد آنرا دشمني باخود تلقي مي كنند وبر عليه او جوسازي ودشمن تراشي مي كنند. همه ما مي دانيم كه اگر قنات مرغش نبود و‌آب از قنات بيرون نمي آمد مرغش هم نبود، پس قنات يعني مرغش ومرغش يعني همين قنات و اگر اين قنات نبود هيچ بني بشري دراينجا ساكن نبود كه اسم مرغش باشد پس مي بينيد كه وجود مرغش به اين قنات وابسته است.و دليل بوجود آمدن مرغش همين قنات بوده است. حال سئوال مي كنم چرا بايد يك مجموعه كوچك مثل هيئت يا مسجد ويا حسينيه و غيره هيئت امنا ومتولي داشته باشد ولي يك سرمايه عظيمي مثل قنات كه داراي ده هانفر مالك صغير وكبير مي باشد و نيازمند تصميم گيرهاي مهمي است هيئت امنايي ومديري نداشته باشد.؟ وكارهاي مربوط به اين قنات توسط افراد غير مسئول وغير منتخب مالكين انجام گيرد؟ وچرا اداره امور اين قنات بايستي به امان خدا رها شده باشد.؟ آيا مراقبت ونگهداري و تعمير ولايروبي وبازسازي ساليانه و مرمت قنات كه بزرگترين سرمايه مرغش است نبايستي مديريت شود؟ آيا نظر مالكين قنات در حال حاضر اعمال مي شود وآيا يكنفر از مالكين در تصميم گيري ها دخالت دارد ؟ همه مالكين معتقدند ،در حال حاضر اينهايي كه تصميم مي گيرند نه مشروعيت دارند ونه مقبوليت ونه وجاهت قانوني وشرعي دارند . روش كنوني مربوط به دوران گذشته است كه درحال حاضر هيچ ارزشي ندارد. از آنجائيكه قنات سرمايه مالكين ومتعلق به مالكين آن است ودرمدار 5/12 شبانه روز يعني 3125 فنجان آب در هر مدار متعلق به مالكان آن است . لذا بايد همين مالكين براي مديريت مايملك خود افرادي را انتخاب كنند ،تا اين افراد بعنوان هيئت امناي قنات از طرف مالكين اداره امورات مربوط به قنات را برعهده بگيرندو هرگونه تصميم گيري درارتباط باامور قنات ،آب زراعي وانهار ومرمت آنها را مديريت كنند وديگر شاهد دخالت هاي نابجاي افراد غير مسئول و همچنين درگيري ودعواهاي آنچناني نباشيم . آياچاره كار چيست؟ واضح است بايد مطالعاتي از جانب افراد دلسوزي که کفايت وتوانائي چنين کاري را داشته باشند صورت بگيرد. آنها ابتدا بعنوان هيئت موسس اين کار بزرگ ، با مطالعه تاريخچه اين گونه مسائل ومشاوره درزمينه هاي حقوقي وثبتي و بررسي ابعاد قضيه به يک جمع بندي برسند وسپس با ارائه راه کارهاي عملي ومتناسب وبعد از تهيه مقدمات و احصاء کاروموضوع وگرد هم آمدن مالکان وتشکيل هيئت امناء يک مجموعه اي مرکب از منتخبين مردم ، امر مديريت قنات وهرآنچه مربوط به آن است را بر عهده بگيرند. تا به يکي از سؤالات چندگانه بالا پاسخي مناسب داده شود. والسلام .ضمناً دوستان عزيزي که به اينترنت دسترسي دارند،آدرسهاي زير فراموشتان نشود